کامپیوتر



سلام

یه موضوع مهمی که توی ادبیات فارسی ذهن همه رو به خودش مشغول کرده همین معشوقه های شاعرا هستن .ما اینجا درباره معشوقه حافظ حرف میزنیم

خب یه عده ای میگن معشوقه حافظ «شاخ نبات» هست که بهش «شاخه نبات» هم میگن

این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد اجر صبری است کزان شاخ نباتم دادند

خب اینا هم نظر خودشونو دارن ولی بعضی جاها توی شعرای حافظ شاخ نبات منظورش شیرین سخنیه

حافظ چه طرفه شاخ نبات است کلک تو کش میوه دلپذیر تر از شهد و شکر است

یه عده هم میگن حافظ یه معشوقه 14 ساله داشته که اسمش نسرین بوده خب دلیلشون هم چیه؟میگن حافظ 14 جا از معشوق 14 ساله ش حرف زده و14 بار هم اسم نسرین اومده و میگن رازی در پس حرف های خواجه حافظ هست . که خب با این استدلالشون ریاضی دان ها توی قبر لرزیدن .خب اگه اسم اصغر تکرار میشد چه استدلالی واسش داشتین

می دوساله و محبوب چاده ساله همین بس است مرا صحبت صغیر و کبیر

چارده ساله بتی چابک و شیرین دارم که به جان حلقه به گوش است مه چاردهش

رسیدن گل و نسرین به خیر و خوبی باد بنفشه شاد و کش آمد سمن و صفا آورد

به بوی دل بیمار عاشقان چو صبا فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد

و شعر های دیگه از این قبیل

بحث بعدی اینه معشوقه حافظ زمینی یا آسمانی که خب خیلی جاها مشخصا این معشوق آسمانیه و بعضی جاها هم خیلی تابلو حافظ قصد مخ زنی دافای اون زمان رو داشته و از دلبران زمینی حرف زده ولی پادشاه سخن بعضی جاها مارو بین زمین و آسمون نگه داشته و مشخص نیست با کودوم دسته است. زمینی یا آسمونی؟ مسئله اینست

مسئله بعدی اینه که سلیقه ی آقا حافظ چطور بوده. و معشوقه ایشون چه شکلی بود «البته معشوقه زمینی»

ببرد از من صبر و قرار و طاقت و هوش بت سنگین دل و سیمین بناگوش
نگاری دارم چابکی سنگی کله دار ظریفی مهوشی ترکی قبا پوش
دل داده ام به یاری شوخی کشی نگاری مرضیه السجایا محموده الخصایل
1بداد لعل لبت بوسه ای به صد زاری گرفت کام دلم به او به صد الحاح
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود
خال مشکین که بدان عارض گندمگون است سر ان دانه که شد رهزن ادم با اوست
ان سیه چرده که شیرینی عالم با اوست چشم میگون لب خندان دل خرم با اوست
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما از روی خوبی از چاه زنخدان شما
زلف اشفته و خو کرده و خندان لب و مست پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

خب حافظ یه جاهای حتی به خانمشون میگفتن بیا تانگو برقصیم البته به زبان فارسی دری میگفت

رقص بر شعر تر و ناله می خوش باشد خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند

پس معشوقه حافظ :سیمی بناگوش.چابکچشم خمارزلف اشفته.خندان.مستچاه زنخدان سیه چرده و گندمگون«سه حالت داره یا حافظ چند تا معشوقه داشت یا حافظ اینا معشوقش رفته کنار آب رکن آباد برنزه کرده یا زمان قدیم رابطه بیشن ژن های رنگ پوست هم توانی بوده «نصف معشوق سیاه بوده نصفش سفید»» خال مشکین. سیمین ساق .لعل لب و. بوده

خداوند مرا ببخشاد که اینقدر درباره ی معشوقه مردم حرف میزنم

حافظ جان میدونم الان از اون دنیا داری عربده میکشی که« درباره ی معشوقه ی من حرف نزن» و فرشته ها دستاتو گرفتن وگرنه میومدی منم با خودت میبردی اون دنیا

ولی حافظ عزیزم اینا همش یه تسویه حسابی بود که باهات داشتم و الان صافش کردم.چه حسابی؟

شب یلدا با کلی ذوق حافظ باز کردم که فال بگیرم اونم درست وسط جمع فامیل همه هم مشتاق بودن ببینن چی میشه که یهو اومد

درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس

اخه نیت من واسه کنکورم بود این چه ربطی داشت؟ عاشق کنکور شدم کنکور ولم کرده؟کنکور شکست عشقی خورده؟کنکور درد داره؟

حالا ایناش هیچ همونطور که داشتم بلند بلند میخوندمش رسیدم به تهش که حافظ میگه«لب لعلی گزیده ام که مپرس» اخه چرا دروغ؟ چرا افترا؟ چرا ابروی مسلمونو میبری؟ لب لعل کجا بود اخه؟

حافظ جان هرچی بشه بازم طرفدارتم خودتو ناراحت نکن

عکس لو رفته از معشوقه حافظعکس لو رفته از معشوقه حافظ

عکس بالا هم عکس لو رفته از معشوقه حافظه .حتی تصور اینکه این به حافظه بگه« آقایی برام یه غزل بگو» هم ترسناکه


کامپیوتر

آخرین جستجو ها

آشپزی ایرانی دانلود آهنگ جدید خوانندگان معروف ایرانی و خارجی خرید پوستر سه بعدی لاکچری قیمت مناسب مهندیس | مرکز داده مهندسی بهترین سایت هواساز خريد سيمان آلتون سیستم جهان لور تیم تولید محتوای بهیدو